۱۴۰۴ تیر ۲۲, یکشنبه

ای وای وطن

 


ای وای وطن

شعر خلیل الله خلیلی

گوئید به نوروز که امسال نیاید

در کشور خونین کفنان ره نگشاید

بلبل به چمن نغمه شادی نسراید

ماتم زدگان را لب پرخنده نشاید

خون می دمد از خاک شهیدان وطن وای

ای وای وطن وای

گلگون کفنان را چه بهار و چه زمستان

خونین جگران را چه بیابان چه گلستان

در کشور آتش زده در خانه ویران

کس نیست زند بوسه به رخسار یتیمان

کس نیست که دوزد به تن مرده کفن وای

ای وای وطن وای

از سینه ی هر سنگ تو خون می دمد امروز

از خاک تو مستی و جنون می دمد امروز

آن لاله چه دیده که نگون می دمد امروز؟‌

وان سبزه چرا زرد و زبون می دمد امروز؟

سرخ است به خون پا و سر سرو و سمن وای

ای وای وطن وای

ای برهنه پا، سرو سرافراز توئی تو

سردار و سراوار به هر ناز توئی تو

دشمن شکن و فاتح و سرباز توئی تو

فرمانده این خاک ز آغار ، توئی تو

غیر از تو کسی نیست درین مرز کهن وای

ای وای وطن وای

بشتاب که در بازوی تو فر خدائی ست

در گردش چشم تو انوار الهیست

آئین تو فرماندهی و قلعه گشائیست

شمشیر تو روشنگر اسرار سمائیست

تاریخ تو ثبت است به هر گوه و دمن وای

ای وای وطن وای

جز لاله خونبار که روید ز زمینت

کس نیست نهد گوش به فریاد حزینت

جز نام خدا نیست دگر نقش نگینت

تاریخ زند بوسه عزت به جبینت

ای کار تو زینت ده اعصار و زمن وای

ای وای وطن وای

قرآن خدا را به ته پاشنه سودند

با داس جفا کشت امید تو درودند

آمیخته با زهر، فضای تو نمودند

آثار گرانقدر تو را جمله ربودند

بر پا و سر شیر ببستند رسن وای

ای وای وطن وای

نی تاج به کار آیدت امروز نه اورنگ

نی صاحب سرمایه که با سود گرانسنگ

خون دل تو خورده به صد حیله و نیرنگ

کس نیست که پیروز شود جز تو در این جنگ

ای بازوی رزمنده زنجیرکشکن وای

ای وای وطن وای

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر