۱۴۰۴ مرداد ۲۷, دوشنبه

«ما زنده‌ایم، چون سکوت نکردیم»

 «ما زنده‌ایم، چون سکوت نکردیم»

 در میانه‌ی تابستانی که گرما هنوز از آتش خشم مردم سردتر است، باز هم سرکوب ادامه دارد.


مردمی که دیروز در خیابان شعار دادند «زن، زندگی، آزادی» امروز با تهدید، زندان و اعدام روبه‌رو هستند.


جمهوری اسلامی با لبخندهای ساختگی، درهای دیپلماسی را می‌کوبد، اما درهای خانه‌ی مردم را شبانه می‌شکند.


هنوز خون پویا بختیاری، ژینا (مهسا) امینی، نوید افکاری و هزاران نام بی‌نام از کوچه‌ها شسته نشده است.


دروغ‌های رسمی، تریبون‌های میلی، و حبس قلم‌ها هیچ‌کدام نتوانست حقیقت را دفن کند.


ما شاهدیم. ما قلم داریم. ما فریاد داریم.


حکومتی که از شعر می‌ترسد، از صدای زن می‌ترسد، از تار موی رهاشده می‌ترسد.


سال‌هاست که دین را سپر کرده‌اند، در حالی‌که خود از هیچ باور پاکی بهره‌ای ندارند.


امروز نسل جدید ایران در کوچه‌های تبعید، در دل مهاجرت، و در عمق زندان‌های انفرادی، یک چیز را فریاد می‌زند:


ما برنمی‌گردیم به سکوت.


ما نخواهیم مرد تا دروغ بماند.


ما زندگی می‌کنیم تا مرگ این دروغ را شاهد باشیم.


جمهوری اسلامی، از جنگ برای بقا تغذیه می‌کند.


با اسرائیل، با آمریکا، با مردم خودش جنگ می‌سازد تا سرپا بماند.


اما مردم دیگر دشمن نیستند، مردم آزادی‌اند.


هر مادری که اشک ریخت، هر پدری که داغ دید، هر کودکی که بی‌پدر بزرگ شد، سند سقوط این حاکمیت است.


ما از ترس گذشتیم. ما از تهدید عبور کردیم.


امروز جهان می‌بیند که ایران مردم دارد، نه جمهوری.


ایران را دروغ نساخته، خون مردم ساخته.


خون همان‌هایی که طناب دار به گردن‌شان افتخار نیست، سند جنایت است.


جمهوری اسلامی پیروز هیچ میدانی نیست.


حتی اگر دوربین‌ها را خاموش کند، اینترنت را ببندد، زبان را بدزدد.


ما دوباره بازگو می‌کنیم. دوباره می‌نویسیم. دوباره می‌خوانیم.


هیچ زندانی ابدی نیست، حتی اگر نامش جمهوری اسلامی باشد.


ما زنده‌ایم، چون سکوت نکردیم.


و همین جرم ماست.


و همین افتخار ماست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر