google612dd7e7b83a9384.html زن آزاده ام: زن ایرانی؛ قرن‌ها مقاومت در برابر قرن‌ها ظلم

۱۴۰۴ شهریور ۷, جمعه

زن ایرانی؛ قرن‌ها مقاومت در برابر قرن‌ها ظلم


اگر تاریخ ایران را ورق بزنیم، در هر صفحه رد پای زنی هست که یا زیر بار ظلم شکسته، یا در برابرش ایستاده.
اما وجه مشترک همه‌شان این است: زن ایرانی همیشه بیشتر از آنچه باید رنج کشیده، کمتر از آنچه حقش بوده دیده شده.
از شاهنامه تا امروز، داستان زن ایرانی داستان تبعیض، نادیده‌گرفتن و حذف است. و هنوز هم این زخم کهنه التیام نیافته.



زن در اسطوره و شاهنامه؛ آغاز یک حذف تاریخی

فردوسی بزرگ، در شاهنامه، زن را نه یک موجود بی‌جان، بلکه هم‌پای مردان تصویر می‌کند:
• گردآفرید شمشیر به دست می‌گیرد و مقابل سهراب می‌ایستد.
• فرانک، پسرش فریدون را علیه ضحاک می‌پرورد.
• منیژه، عشقش به بیژن را تا مرز مرگ دنبال می‌کند.

اما چه شد؟ در تاریخ بعدی، همین تصویر زن قهرمان محو شد. زن ایرانی از پهلوانی و خردورزی به موجودی تبدیل شد که باید در اندرونی بماند و فرمان ببرد.
از همان‌جا، روند حذف زن آغاز شد.



قرون میانی؛ زن در سایه‌ی پادشاهان و روحانیان

در دوره‌های تاریخی، زنان شجاعی مثل پوران‌دخت و آذرمی‌دخت به تخت نشستند. اما حکومتشان کوتاه بود، چون مردان سیاست حضورشان را تحمل نکردند.
حتی وقتی زنانی مثل آرتمیس در مقام فرمانده‌ی دریایی ظاهر شدند، تاریخ‌نگاران ایرانی سکوت کردند و نامشان را به فراموشی سپردند.

حقیقت تلخ این است: زن اگر شمشیر می‌زد، می‌گفتند خلاف طبیعت زنانه است. اگر خانه‌نشین می‌ماند، می‌گفتند جایش همین‌جاست.
هیچ راه گریزی نبود.



قاجار و مشروطه؛ صدای زن خفه شد، اما نمرد

در دوره قاجار، زن در اندرونی محبوس بود.
• حق تحصیل؟ نداشت.
• حق مالکیت؟ نداشت.
• حق حرف‌زدن؟ نداشت.

اما زنانی مثل بی‌بی شاه‌بیگم استرآبادی برخاستند. وقتی مردان کتاب نوشتند که “زنان بی‌سواد و نادان‌اند”، او معایب‌الرجال را نوشت و جوابشان را داد.
صدایش را خفه کردند، اما شعله‌ای روشن شد.

در انقلاب مشروطه، زنان در تظاهرات، در پشتیبانی مالی و حتی در حمل اسلحه نقش داشتند.
اما باز، نامشان در کتاب‌های تاریخ کجاست؟ حاشیه. فراموش‌شده.



امروز؛ همان زخم، همان تبعیض

قرن ۲۱ است. اما زن ایرانی هنوز برای ابتدایی‌ترین حقوقش می‌جنگد:
• حق انتخاب پوشش
• حق برابر در کار و تحصیل
• حق امنیت در خانه و خیابان
• حق دیده شدن در هنر، ورزش، سیاست

زن ایرانی هنوز در بسیاری از قوانین، شهروند درجه‌دو محسوب می‌شود.
هنوز جسمش میدان جنگ ایدئولوژی‌هاست.
هنوز صدایش سانسور می‌شود.

این دیگر “تاریخ” نیست. این “اکنون” است.



چرا این چرخه ادامه دارد؟

چون مردسالاری در ایران، مثل ریشه‌ای سمی در فرهنگ و سیاست تنیده شده.
هر بار که زنی خواسته برخیزد، یا با سکوت تاریخ‌نویسان روبه‌رو شده، یا با سرکوب مستقیم قدرت‌ها.
از گردآفرید تا فروغ، از بی‌بی مریم بختیاری تا دختران خیابان‌های امروز، همه یک چیز را فریاد زدند: بس است!



زن ایرانی، زنی شکست‌ناپذیر

اگر تاریخ ایران فقط داستان پادشاهان و جنگ‌هاست، بخش بزرگی از آن نانوشته مانده: داستان زن ایرانی.
زنی که قرن‌هاست می‌جنگد، گاهی با شمشیر، گاهی با قلم، گاهی با فریاد خاموش.

ظلمی که بر زن ایرانی رفته، شاید چهره‌اش عوض شده باشد، اما هنوز زنده است.
و همان‌طور که در شاهنامه زن قهرمان زاده شد، امروز هم زنان این سرزمین، قهرمان واقعی مبارزه‌اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر