زن، نیمی از پیکرهی جامعهی انسانی است؛ نیمی که در طول تاریخ بار زندگی، زایش و پرورش نسلها را به دوش کشیده است. با این حال، این نیمهی حیاتی، در بیشتر دورههای تاریخ، زیر سایهی تبعیض، محرومیت و ستم قرار گرفته. از اسطورههای باستانی تا روایتهای ادبیات کلاسیک، از تاریخ سیاسی تا مبارزات معاصر، رد پای ظلم به زنان را میتوان یافت.
بازخوانی این مسیر نه تنها برای فهم بهتر تاریخ زنان اهمیت دارد، بلکه چراغی است برای آیندهای که در آن عدالت جنسیتی بتواند محقق شود.
⸻
زن در ایران باستان: میان احترام و محدودیت
در اساطیر ایرانی، زن گاه نماد خرد و پایداری است؛ مانند فرانک، مادر فریدون، که با تربیت فرزندش نقشی بزرگ در رهایی جامعه از ظلم ضحاک ایفا میکند. در اوستا نیز اشارههایی به احترام به زنان دیده میشود.
اما در عمل، جایگاه زن در جامعهی باستان، اغلب محدود به خانه و خانواده بود. او کمتر در عرصههای سیاسی یا اجتماعی حضور داشت و حقوقی نابرابر با مردان داشت. ازدواجهای اجباری، نبود حق مالکیت مستقل و محرومیت از تصمیمگیریهای کلان، بخشی از این محدودیتها بود.
⸻
زن در ادبیات کلاسیک فارسی
ادبیات فارسی، آینهای است که بخشی از واقعیتهای اجتماعی را بازتاب داده. در شعر کلاسیک، زنان گاهی ستوده و گاهی دردمند به تصویر کشیده میشوند.
فردوسی: زن و خرد در شاهنامه
فردوسی زن را موجودی خردمند و شجاع معرفی میکند. تهمینه، با تدبیر خود به رستم نزدیک میشود؛ گردآفرید در میدان نبرد با تورانیان میجنگد؛ فرنگیس و سیندخت با خرد خود مانع جنگ میشوند.
اما در کنار این ستایشها، روایتهای شاهنامه نشان میدهد که زنان همواره در برابر تصمیمهای سیاسی مردان ناتوان بوده و سرنوشتشان به ارادهی دیگران گره خورده است.
نظامی: زن در برابر فشار اجتماعی
نظامی گنجوی در خسرو و شیرین و لیلی و مجنون، زن را قهرمانی فعال تصویر میکند. شیرین با ارادهی خود عشقش را دنبال میکند و حتی در برابر فشار سیاسی دربار میایستد. لیلی نیز قربانی جامعهای است که به او حق انتخاب نمیدهد. در این روایتها، ظلم اجتماعی به زن آشکارا دیده میشود.
سعدی: زنان رنجدیده در حکایات
سعدی بیشتر شاعر اخلاق و انسانیت است، اما در حکایاتش گاه از زنانی مینویسد که زیر بار ظلم همسران یا شرایط سخت زندگی خرد میشوند. او مادر را سرچشمهی مهر میداند، اما در عین حال، با لحنی انتقادی شرایط سخت زنان را نیز بازتاب میدهد.
حافظ: زن میان عشق و رنج
حافظ زن را در غزلهایش نماد عشق و زیبایی میسازد. اما در لایههای پنهان، میتوان رنج زنان را دید. زن در شعر حافظ گاه همچون ساقی یا معشوق، ستوده میشود، اما در جهان واقعی، همان زن در حصار سنتها و تبعیض گرفتار بوده است. حافظ با زبان رمز، به نوعی از این رنج اجتماعی پرده برمیدارد.
⸻
زن در تاریخ پس از اسلام تا دوره قاجار
در قرون میانه، وضعیت زنان بیش از پیش به حاشیه رانده شد. آموزش رسمی برای زنان تقریباً ناممکن بود، حق مالکیت و ارث محدود شد و اغلب زندگی زن به ازدواج، خانهداری و فرزندآوری تقلیل یافت.
در دورهی صفویه و قاجار، زنان در حرمسراها محدود بودند و صدای آنها کمتر به عرصهی اجتماع میرسید. ازدواجهای زودهنگام و اجباری، فقدان حق انتخاب، و خشونتهای پنهان بخشی از واقعیت زنان در این دوران بود.
⸻
زن در دوره معاصر: مبارزه برای حقوق
با آغاز دوره مشروطه (اوایل قرن ۱۴ هجری شمسی)، زنان ایرانی کمکم وارد عرصهی اجتماعی شدند. نخستین مدارس دخترانه تأسیس شد و زنان برای حق تحصیل و حق رأی تلاش کردند.
اما مسیر آسان نبود. بسیاری از زنان فعال سیاسی و اجتماعی، از آزادی محروم شدند، زندانی شدند یا زیر فشارهای اجتماعی قرار گرفتند.
در ادبیات معاصر، زن بیش از گذشته صدای خود را یافت. فروغ فرخزاد، با اشعار جسورانهاش، نه تنها از عشق و زنانگی سخن گفت، بلکه از محرومیتها و دردهای زن ایرانی نیز پرده برداشت. سیمین بهبهانی نیز با شعرهایش صدای عدالتخواهی و اعتراض زنان شد.
⸻
زن امروز: دستاوردها و چالشها
در دنیای امروز، زنان ایرانی در عرصههای علمی، فرهنگی، هنری و سیاسی نقش پررنگی دارند. دانشگاهها پر از دختران دانشجوست، زنان در ادبیات و هنر خوش میدرخشند و در برخی حوزهها حتی پیشتاز شدهاند.
اما چالشها همچنان پابرجاست:
• خشونت خانگی هنوز یک معضل جدی است.
• تبعیض شغلی و دستمزدی زنان را از فرصتهای برابر محروم میکند.
• محدودیتهای قانونی در حوزههایی مانند حضانت و ارث، برابری را خدشهدار میکند.
• کلیشههای فرهنگی هنوز بر نقشهای سنتی تأکید میکنند.
این همه نشان میدهد که راه زنان برای رسیدن به عدالت کامل هنوز ادامه دارد.
از دیروز تا امروز، زن همواره میان ستایش و ستم زیسته است. در ادبیات کلاسیک، زن گاهی قهرمانی خردمند و گاهی قربانی اجتماعی بوده؛ در تاریخ، گاهی نماد زیبایی و گاهی زندانی در حرمسرا. اما در هر دوره، زنان ایستادهاند و برای حق و جایگاه خود جنگیدهاند.
ظلم به زن، ظلم به جامعه است. بازخوانی تاریخ ظلمها، تنها مرور گذشته نیست؛ بلکه درسی است برای آینده. آیندهای که در آن، هیچ زنی به خاطر جنسیتش محروم نشود و نیمهی خاموش تاریخ، صدایی برابر با نیمهی دیگر داشته باشد.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر