تجاوز، تنها یک جرم نیست. یک فاجعه انسانی است که در همهٔ جوامع، از پیشرفتهترین تا بستهترین، تکرار میشود. هیچ ملت، مذهب یا فرهنگی از آن مصون نمانده است. هر بار که خبرش میرسد، موجی از خشم و ترس در جامعه برمیخیزد، چند روزی دربارهاش حرف میزنیم، هشتگ میزنیم، و بعد… فراموش میکنیم. قربانی میماند، سکوت میماند، و چرخه دوباره تکرار میشود.
اما چرا این زخم کهنه درمان نمیشود؟ چرا با وجود قانون، دین، آموزش و تمدن، هنوز انسان میتواند به دیگری اینچنین آسیب بزند؟
⸻
ریشههای پنهان در قدرت و نابرابری
تجاوز بیش از آنکه میل جنسی باشد، نمایش قدرت است. متجاوز میخواهد تسلط، کنترل و تحقیر را تجربه کند. در جوامعی که نابرابری جنسیتی یا طبقاتی زیاد است، این میل به سلطه در لایههای مختلف بازتولید میشود: در خانه، مدرسه، اداره و حتی در سیاست.
وقتی یک جامعه بر پایهٔ ترس، اطاعت و قدرت بنا شده باشد، خشونت به شکلهای مختلف سر برمیآورد. در حکومتهای دیکتاتوری، که حتی سخن گفتن از حقوق فردی جرم است، تجاوز تنها در اتاق خواب رخ نمیدهد — در زندانها، بازجوییها و حتی در ذهنهای خسته مردم تکرار میشود.
قدرت، وقتی بیپاسخ بماند، خود را در تجاوز نشان میدهد؛ چه قدرت مرد بر زن، چه حکومت بر شهروند، چه رئیس بر کارمند.
⸻
نقش دین؛ از قداست تا سوءاستفاده
دین در جوامع مختلف، دو چهره در برابر تجاوز داشته است. از یکسو، همهٔ ادیان بزرگ جهان تجاوز را گناهی نابخشودنی دانستهاند. در بسیاری از متون مقدس، حرمت بدن انسان و کرامت او اصل است. اما در عمل، آنچه به نام دین اجرا شده، همیشه نجاتبخش نبوده.
در جوامعی که تفسیرهای افراطی یا مردسالار از دین غالب است، قربانی تجاوز گاهی خودش متهم میشود: «چرا لباسش اینطور بود؟ چرا تنها رفت؟ چرا مقاومت نکرد؟»
دین در چنین بسترهایی، به جای پناه، ابزار سرزنش میشود. در حالی که روح واقعی ایمان، دفاع از مظلوم و بازگرداندن عزت به قربانی است، نه توجیه خشونت.
⸻
پوشش؛ قربانی یا سپر؟
یکی از بحثهای همیشگی در ماجرای تجاوز، مسئلهٔ پوشش است. در بسیاری از جوامع سنتی گفته میشود که “پوشش عامل پیشگیری است”، اما آمار جهانی چیز دیگری میگوید. تجاوز در کشورهایی با محدودترین نوع حجاب اجباری هم رخ میدهد، همانطور که در کشورهای آزاد و بیپوشش هم دیده میشود.
پوشش، اگر از درون آگاهی و احترام به خود بیاید، ارزشمند است؛ اما اگر با ترس و اجبار همراه شود، نه تنها از تجاوز جلوگیری نمیکند، بلکه ذهن جامعه را از ریشهٔ اصلی دور میکند.
ریشه تجاوز در «لباس» نیست — در «نگاه» است. در تربیتی است که از کودکی به پسر میگوید “تو صاحبتر” و به دختر میگوید “تو مراقبتر”.
⸻
حکومتهای بسته و چرخه سکوت
در حکومتهای دیکتاتوری، تجاوز گاه از جرم فردی فراتر میرود و به ابزار کنترل سیاسی بدل میشود.
وقتی آزادی رسانه وجود ندارد، قربانی نمیتواند سخن بگوید. شکایت او ممکن است علیه خودش برگردد. گاهی حتی خبر تجاوز سانسور میشود تا «چهرهٔ جامعه مخدوش نشود».
در چنین شرایطی، قربانی تنها میماند، و جامعه به او پشت میکند. در حالی که در نظامهای آزادتر، وجود رسانههای مستقل و نهادهای حمایتی باعث میشود صدای قربانی شنیده شود، نه سرکوب. این تفاوت، یکی از عمیقترین شاخصهای سلامت اجتماعی است.
⸻
وقتی سلبریتیها و قدرتمندان متهم میشوند
یکی از اتفاقات مهم قرن ۲۱، جنبش MeToo بود. هزاران زن از سراسر جهان شجاعت پیدا کردند و علیه تجاوز و آزار جنسی در محیط کار یا سینما سخن گفتند. بسیاری از متهمان، افراد مشهور، سیاستمدار یا صاحب قدرت بودند.
این جنبش نشان داد که تجاوز فقط در تاریکی کوچهها نیست؛ گاهی در دفترهای شیشهای، در پشت صحنهٔ تئاتر، یا حتی در اتاقهای تصمیمگیری رخ میدهد.
اما مهمتر از همه، نشان داد که سکوت قربانی، بخشی از سازوکار قدرت است. وقتی یکی سکوت میکند، دیگری هم میترسد، و چرخه ادامه مییابد. شکستن این سکوت، بزرگترین پیروزی انسان علیه خشونت است.
⸻
قربانیان فراموششده؛ شرم و سرزنش
در بسیاری از فرهنگها، قربانی تجاوز نه تنها حمایت نمیشود، بلکه متهم میشود. از او میپرسند چرا آنجا بود؟ چرا مقاومت نکرد؟ چرا گزارش نداد؟
در حالی که روانشناسی میگوید واکنش انسان در برابر خطر، همیشه مبارزه یا فرار نیست — گاهی یخزدگی است؛ یعنی بدن از ترس فلج میشود.
بسیاری از قربانیان سالها بعد از حادثه، تازه میتوانند دربارهاش حرف بزنند، و حتی آن موقع هم، با نگاه قضاوت روبهرو میشوند.
جامعه باید یاد بگیرد که شرم، سهم قربانی نیست. شرم باید بر دوش متجاوز و ساختاری باشد که او را مصون کرده است.
⸻
مجازات در جهان؛ از قصاص تا درمان
مجازات تجاوز در کشورهای مختلف تفاوت زیادی دارد.
در برخی کشورها مانند عربستان و ایران، در صورت اثبات، مجازات ممکن است اعدام یا حبس طولانیمدت باشد. در اروپا و آمریکا، مجازات معمولاً چندین سال زندان است، همراه با ثبت نام فرد در فهرست «مجرمان جنسی» و محدودیتهای اجتماعی.
اما تجربه نشان داده که مجازات بهتنهایی کافی نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند باید بر پیشگیری، آموزش و درمان روانی تمرکز کرد.
بسیاری از متجاوزان سابقه آزار در کودکی دارند؛ قربانیِ چرخهای هستند که خودشان ادامهاش دادهاند.
شکستن این چرخه، با آموزش احترام به بدن، رضایت، و روابط انسانی آغاز میشود — نه با ترس از مجازات.
⸻
دین، آموزش و امید
ادیان، اگر از قید تفسیرهای غلط رها شوند، میتوانند بزرگترین منبع امید باشند. در همهٔ ادیان الهی، بر کرامت انسان تأکید شده است.
اگر دین به جای کنترل بدن، به آموزش احترام، صداقت و رضایت بپردازد، نقش نجاتبخشی خواهد داشت.
در جامعهای که پسر یاد میگیرد “بدن دیگران حریم است”، و دختر یاد میگیرد “قربانی بودن شرم نیست”، تجاوز جایی برای رشد نخواهد داشت.
⸻
پایان؛ آغاز گفتوگو
تجاوز را نمیشود با سکوت، سانسور یا دیوار حیا از بین برد. باید دربارهاش حرف زد، در مدرسه، در خانه، در مسجد، در رسانه.
باید قربانیان را دید، شنید، و باور کرد. باید از حکومتها خواست که قانون را نه بهعنوان ابزار انتقام، بلکه سپر حمایت بهکار ببرند.
تجاوز، داستان تاریکی انسان است؛ اما هر بار که کسی سکوتش را میشکند، شعلهای در این تاریکی روشن میشود.
تا روزی که هیچ انسانی به جسم یا روح دیگری دستدرازی نکند، تا روزی که “نه” معنا داشته باشد، تا روزی که کرامت انسان مقدس بماند — هنوز امید هست.
اما تجربه نشان داده که مجازات بهتنهایی کافی نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند باید بر پیشگیری، آموزش و درمان روانی تمرکز کرد.
بسیاری از متجاوزان سابقه آزار در کودکی دارند؛ قربانیِ چرخهای هستند که خودشان ادامهاش دادهاند.
شکستن این چرخه، با آموزش احترام به بدن، رضایت، و روابط انسانی آغاز میشود — نه با ترس از مجازات.
⸻
دین، آموزش و امید
ادیان، اگر از قید تفسیرهای غلط رها شوند، میتوانند بزرگترین منبع امید باشند. در همهٔ ادیان الهی، بر کرامت انسان تأکید شده است.
اگر دین به جای کنترل بدن، به آموزش احترام، صداقت و رضایت بپردازد، نقش نجاتبخشی خواهد داشت.
در جامعهای که پسر یاد میگیرد “بدن دیگران حریم است”، و دختر یاد میگیرد “قربانی بودن شرم نیست”، تجاوز جایی برای رشد نخواهد داشت.
⸻
پایان؛ آغاز گفتوگو
تجاوز را نمیشود با سکوت، سانسور یا دیوار حیا از بین برد. باید دربارهاش حرف زد، در مدرسه، در خانه، در مسجد، در رسانه.
باید قربانیان را دید، شنید، و باور کرد. باید از حکومتها خواست که قانون را نه بهعنوان ابزار انتقام، بلکه سپر حمایت بهکار ببرند.
تجاوز، داستان تاریکی انسان است؛ اما هر بار که کسی سکوتش را میشکند، شعلهای در این تاریکی روشن میشود.
تا روزی که هیچ انسانی به جسم یا روح دیگری دستدرازی نکند، تا روزی که “نه” معنا داشته باشد، تا روزی که کرامت انسان مقدس بماند — هنوز امید هست.

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر