هانا آرنت در آیشمن در اورشلیم ۱۹۶۳مفهوم ابتذال شر را برای توصیف وضعیتی به کار میبرد که در آن، کنشگران ظاهراً عادی فاقد انگیزههای سادیستی یا ایدئولوژیک شدید با انجام وظایف روزمرهی خود، بهطور مؤثر در تداوم و اجرای سازوکارهای سرکوب و خشونت مشارکت میکنند. در روایت آرنت، آیشمن نه هیولایی ذاتی، بلکه کارمندی بوروکراتیک بود که بدون بازاندیشی اخلاقی، فرامین مافوق را اجرا میکرد.
با این حال، ابتذال شر صرفاً در سطح فردی و اداری باقی نمیماند؛ بلکه در بافت اجتماعی گستردهتری شکل میگیرد که خود محصول فرآیندهای تدریجی است.استدلال اصلی این است که ابتذال شر در ایران امروز نه صرفاً نتیجهی اطاعت کورکورانهی عاملان رسمی، بلکه محصول فرآیندهای اجتماعی تدریجی است که در آن، تغییرات هنجاری، خودموجهسازی رفتارهای غیراخلاقی، و انفعال ساختاری به شکلگیری سازوکارهای شر در بستر جامعه کمک کردهاند.لایهی آشکار: فروپاشیهای قابل سنجش: آمارها و دادههای رسمی طی چهار دهه، تصویری روشن از بحرانهای ساختاری ایران ترسیم میکنند:اقتصاد: کاهش مداوم ارزش پول ملی، نرخ تورم مزمن، و فساد سازمانیافته .محیط زیست: نابودی بخش قابل توجهی از منابع آب و جنگلها، و گسترش آلودگیهای زیست محیطی.مهاجرت نخبگان: ایران در میان بالاترین نرخهای مهاجرت نیروی انسانی متخصص در جهان.این فروپاشیها بخش قابل مشاهدهی ویرانی هستند؛ اما در زیر این لایه، تحولات عمیقتری در جریان است که ماهیت فرهنگی و روانی دارند. تغییر تدریجی هنجارها: در شرایط نااطمینانی اقتصادی و سیاسی، رفتارهای فرصتطلبانه و کوتاهمدت به مرور از استثنا به قاعده تبدیل میشوند. این تغییر، بدون لحظهی گسست آشکار، درونی و عادی میشود. خودموجهسازی جمعی: افراد در هر دو سوی طیف اقتصادی چه بهرهمندان از سود سریع و چه محرومان رفتار خود را در چارچوبهای ذهنی توجیه میکنند که به بقای کوتاهمدت مشروعیت میدهد. این خودموجهسازی، مشابه با فرایندهای شناختیای است که آرنت در آیشمن مشاهده کرد: غیاب بازاندیشی انتقادی و تکیه بر این همان کاری است که همه میکنند. انفعال ساختاری: نظریهی مارپیچ سکوت نشان میدهد که ترس از انزوا و مجازات، ابراز مخالفت را محدود میکند. این انفعال، بهمرور، از حالت واکنش موقت به وضعیتی دائمی تبدیل میشود، تا جایی که سکوت به هنجار اجتماعی بدل میگردد همان بیتفاوتیای که آرنت در تودهی مردم توصیف میکند. در چنین چارچوبی، ابتذال شر دیگر نه صرفاً محصول اطاعت کورکورانهی یک کارمند، بلکه برآیند تعاملی پیچیدهای از تغییرات اقتصادی، روانی، و فرهنگی است که در کل جامعه رسوخ کرده است. بدین ترتیب، هم عاملان مستقیم و هم ناظران خاموش، در فرآیندی تدریجی و ناآگاهانه، بخشی از سازوکار شر میشوند سازوکاری که خود نیز قربانی آناند. هر دو گروه، بهرغم موقعیت متفاوت، در معرض تنزل فرهنگی-اخلاقی پنهان قرار دارند؛ فرآیندی تدریجی که آگاهی نسبت به آن ضعیف است. پیوند با ابتذال شر: ابتذال شر در این بستر نه به معنای وجود یک آیشمن منفرد، بلکه به معنای رسوب یک منطق رفتاری در کل بافت اجتماعی است: پذیرش ضمنی قواعد غیرعادلانه بهعنوان روال عادی. مشارکت ناخواسته در بازتولید وضعیت، از طریق انفعال یا بهرهبرداری از آن. فقدان بازاندیشی اخلاقی دربارهی پیامدهای فردی و جمعی کنشها. بهعبارت دیگر، جامعه بهصورت تدریجی وارد حالتی میشود که در آن، شر به سطحی از روزمرگی و عادیبودن میرسد که مقاومت در برابر آن، نه تنها دشوار، بلکه غیرضروری یا حتی غیرمنطقی به نظر میرسد. تحلیل ابتذال شر در ایران امروز نشان میدهد که این پدیده صرفاً نتیجهی دستور از بالا یا ساختار اداری نیست، بلکه حاصل فرآیندهای تدریجی و متداخل اقتصادی، فرهنگی و روانی است که در طول دههها شکل گرفتهاند. مبارزه با چنین وضعیتی نیازمند رویکردی چندلایه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر