google612dd7e7b83a9384.html زن آزاده ام: خدانور لجه‌ای؛ از حاشیه‌نشینی تا نماد اعتراض

۱۴۰۴ مهر ۸, سه‌شنبه

خدانور لجه‌ای؛ از حاشیه‌نشینی تا نماد اعتراض


 


۸ مهر ۱۴۰۱، زاهدان شاهد یکی از خونین‌ترین روزهای تاریخ معاصر ایران شد؛ روزی که بعدها به «جمعه خونین زاهدان» مشهور شد. در میان ده‌ها کشته و زخمی، نام و تصویر خدانور لجه‌ای بیش از همه در ذهن‌ها ماندگار شد؛ جوانی بلوچ که دست‌بسته، با پیکری خون‌آلود بر زمین افتاده بود. تصویری که نه تنها زاهدان، بلکه سراسر ایران و جهان را تکان داد و او را به نماد اعتراضات «زن، زندگی، آزادی» بدل کرد.



زندگی در حاشیه

خدانور یکی از هزاران جوان بلوچ بود که در دل محرومیت‌های تاریخی سیستان و بلوچستان رشد کرد. منطقه‌ای که دهه‌هاست با فقر ساختاری، بیکاری گسترده، تبعیض مذهبی و قومی دست به گریبان است. بسیاری از جوانان بلوچ، فرصت تحصیل و اشتغال شرافتمندانه ندارند و در حاشیه اقتصاد و سیاست کشور باقی مانده‌اند. خدانور نیز از همین بستر برخاست؛ انسانی عادی، اما قربانی شرایطی ناعادلانه که سرنوشت او را به فاجعه پیوند زد.

جمعه خونین زاهدان

۸ مهر ۱۴۰۱، نمازگزاران اهل سنت در زاهدان پس از نماز جمعه به خیابان آمدند تا نسبت به ماجرای تجاوز یکی از فرماندهان انتظامی به دختری بلوچ اعتراض کنند. نیروهای امنیتی با گلوله جنگی پاسخ دادند. صدها نفر کشته و زخمی شدند. در این میان، تصویری از خدانور منتشر شد: دست‌بسته، در حالی که خون از بدنش جاری بود و کناری بر زمین افتاده بود. این تصویر ظرف چند ساعت در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد و به یکی از شناخته‌شده‌ترین نمادهای اعتراض بدل شد.

بازتاب تصویر

تصویر خدانور، فقط یک «جسد» نبود؛ روایت یک تاریخ بود.
• تاریخ تبعیض سیستماتیک علیه بلوچ‌ها.
• تاریخ سرکوب خونین معترضان در ایران.
• تاریخ حاشیه‌نشینی و ندیده‌شدن یک قوم.

خیلی زود، دیوارنگاره‌ها، نقاشی‌ها و پوسترهایی از او در شهرهای مختلف ایران و حتی در کشورهای دیگر دیده شد. در تظاهرات برون‌مرزی، تصویر خدانور در کنار نام مهسا امینی حمل می‌شد. او تبدیل به زبان بی‌صدای هزاران نفری شد که یا کشته شدند یا توان فریاد نداشتند.

خدانور؛ نماد یک نسل

در ایران پس از خیزش ۱۴۰۱، نام‌هایی مانند مهسا، نیکا، سارینا، کیان و خدانور به یک «خاطره جمعی» تبدیل شدند. اما تفاوت خدانور در این بود که او نماینده جامعه‌ای بود که سال‌ها به حاشیه رانده شده بود. بلوچ بودن، سنی بودن، زندگی در استانی محروم و نهایتاً مرگ فجیعش باعث شد که او فراتر از یک فرد، به نماد یک ساختار ظلم بدل شود.

واکنش‌ها
خانواده و مردم بلوچ: مردم سیستان و بلوچستان با وجود تهدیدها، نام خدانور را زنده نگه داشتند و او را شهید عدالت‌خواهی خواندند.
فضای مجازی: کاربران با هشتگ‌هایی چون #خدانور و #بلوچستان، روایت او را جهانی کردند.
رسانه‌ها و سازمان‌های حقوق بشری: جمعه خونین زاهدان و نام خدانور در گزارش‌های سازمان ملل و عفو بین‌الملل ثبت شد.

میراث خونین

خدانور امروز فقط یک یاد نیست؛ او آیینه‌ای از تناقض‌های ایران معاصر است: کشوری ثروتمند، اما استانی فقیر؛ حکومتی مدعی عدالت، اما متکی بر سرکوب خونین؛ روایتی رسمی پر از انکار، اما واقعیتی آشکار در تصاویر و خاطرات مردم.

مرگ خدانور نشان داد که چگونه یک تصویر می‌تواند بیش از هزار سخن، حقیقت را فریاد بزند. همان‌طور که مهسا امینی نماد «زن» شد، خدانور نماد «بلوچ» و «حاشیه‌نشینی» شد.

خدانور لجه‌ای، جوانی از دل محرومیت، به یکی از چهره‌های ماندگار جنبش اعتراضی ایران تبدیل شد. او دیگر تنها یک فرد نیست؛ او یک روایت تاریخی است. روایتی از سرکوب، تبعیض، اما همزمان از مقاومت و امید.
هر بار که نام او تکرار می‌شود، یادآوری است از اینکه حقیقت را نمی‌توان با گلوله خاموش کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر