«۷۴ جسد در سد کرج کشف شد؟»
این سؤال، روزها ذهن مردم را پر کرده و جامعه را در هالهای از اضطراب فرو برد.
خبر اولیه در یک رسانه محلی منتشر شد و پس از چند ساعت حذف شد، اما نسخههای کپچر شده در شبکههای اجتماعی باقی ماند. جزئیات ترسناک—مثل بستهبندی اجساد در فرش و پلاستیک—به سرعت باورپذیری شایعه را افزایش داد.
همزمان، مقامات استان البرز، شرکت آب منطقهای، پزشکی قانونی و استانداری، بهطور رسمی وجود هرگونه جسد را تکذیب کردند و گفتند این خبر «کاملاً ساختگی» است. با این حال، تکذیبها نتوانست اضطراب روانی جامعه را آرام کند.
منشأ شایعه و نحوه انتشار
خبر از یک رسانه محلی آغاز شد، سپس حذف شد، اما نسخههای بازنشر شده آن در شبکههای اجتماعی منتشر شد. جزئیات ترسناک، ترکیب با کاهش سطح آب سد و فضای عمومی ترس و نگرانی مردم، باعث شد حتی شایعهای نادرست، باورپذیر جلوه کند.
واکنش رسمی و رسانهای
• استانداری البرز: هیچ جسدی کشف نشده و با منتشرکنندگان برخورد قانونی خواهد شد.
• شرکت آب منطقهای: سطح آب سد به حدی نرسیده که کف آن مشخص شود.
• پزشکی قانونی: هیچ پیکر ناشناسی تحویل نگرفته است.
• دادستانی: پرونده قضایی برای بررسی منشأ شایعه تشکیل شد.
با وجود تکذیبها، رسانهها بدون بررسی کافی، خبر اولیه را بازنشر کردند و شبکههای اجتماعی با الگوریتمهای تقویت محتوای احساسی و ترسناک، شایعه را تشدید کردند.
صدای مردم: روایت واقعی ترس
مصاحبه با مردم محلی نشان میدهد حتی شایعههای نادرست میتوانند تأثیر عمیق روانی داشته باشند:
• مادر جوان: «هر روز که سد را میبینم، میترسم چیزی کشف شود و کسی چیزی نگفته باشد.»
• راننده تاکسی: «مردم دیگر به رسانهها اعتماد ندارند، هر شایعهای ممکن است واقعی باشد.»
• معلم: «بچهها حتی به سد نزدیک نمیشوند، از ترس شایعه.»
این روایتها نشان میدهد که ترس واقعی است، حتی اگر خبر جعلی باشد.
اگر جنازهها واقعی بودند… پرسشهای بیپاسخ
• چه کسانی بودند و چرا هیچ پروندهای از مفقودشدگان ثبت نشده بود؟
• اگر کسی مسئول انداختن آنها بود، انگیزه چه بود؟
• خانوادهها چه سالها در انتظار و درد سپری کردند؟
این پرسشها نمایانگر عمق بیاعتمادی و ترس جامعه هستند و نشان میدهند حتی شایعهای جعلی میتواند جامعه را دچار بحران روانی کند.
زمینه زیستمحیطی و تاریخی
سد کرج یکی از بزرگترین سدهای کشور است و نقش حیاتی در تأمین آب و برق دارد. کاهش بارشها و خشکسالیهای چندساله، سطح آب را به حداقل رسانده و نگرانی مردم را افزایش داده است. وقتی مردم شاهد عقبنشینی آب هستند، باور کردن اخبار تلخ آسانتر میشود.
تحلیل اجتماعی و روانی
چرا مردم چنین خبری را باور کردند؟
1. بحران اعتماد عمومی: سالها تجربه ناپیوستهی اطلاعرسانی و تکذیبهای کوتاه، اعتماد مردم را کاهش داده است.
2. فشار رسانهای و شبکههای اجتماعی: انتشار سریع اخبار احساسی و ترسناک، بحران روانی ایجاد میکند.
3. ترس از ندانستن حقیقت: سالها سکوت و حذف خبر، ذهن جامعه را آماده پذیرش شایعه کرده است.
درسها و پیامدها
• حتی اگر خبر جعلی باشد، پیامد اجتماعی آن واقعی است: اضطراب و بیاعتمادی.
• رسانهها باید گزارشها را اعتبارسنجی کنند و سند ارائه دهند.
• نهادهای رسمی باید شفاف و پاسخگو باشند و تنها به تکذیب کوتاه اکتفا نکنند.
• جامعهای که شفافیت ندارد، هر شایعهای میتواند بحران روانی ایجاد کند.
شایعه «جنازههای سد کرج» چه واقعی باشد و چه نه، یک هشدار جدی به جامعه و نهادهای رسمی بود:
جامعهای که سالها با اطلاعات ناقص و سکوت مواجه بوده، نسبت به هر خبر تلخ حساس است. این ماجرا بیش از آنکه درباره یک سد یا جنازه باشد، درباره اعتماد از دست رفته مردم است.
تا زمانی که شفافیت، پاسخگویی و اطلاعرسانی دقیق برقرار نشود، حتی کوچکترین شایعه میتواند زلزلهای روانی در جامعه ایجاد کند.
.jpeg)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر